۱۳۸۷/۰۱/۲۳



طی چندین گفت و گوی منتشر شده از "منوچهر بدیعی" در سال‌های اخیر و تلاش‌های مکرر بسیاری از روزنامه‌نگاران و اهل فن در ترغیب ایشان به انتشار ترجمه‌ی اثر جاویدان جویس؛ "اولیس"، وی همچنان به حفظ این گنجینه در پستوی خانه‌اش پامی‌فشارد. دلایل بسیاری از او شنیدیم. توضیحات او در مورد علت تصمیمش تا به آن‌جا پیش رفت که به طور مستقیم اعلام کرد، سطح جامعه‌ی ادبی ایران را در حد خوانش اولیس نمی‌داند. یکی از مهمترین مواردی که او را به چنین استنتاجی واداشته، بی‌توجهی رسانه‌ها به انتشار بخش هفده اولیس اعلام شد. ترجمه‌ی بخش ماقبل آخر اولیس به همراه یادداشت‌های "جی.آی.‌ام. استیوارت" که در زمستان 1381 توسط نشر نیلوفر منتشر شد، به گمان من، بیش از این‌که کسی را به هزارتوی بی‌انتهای رمان اولیس راهنمایی کند، همگان را در بهت و سرخورده‌گی عمیقی فروبرد. در این یادداشت تلاش می‌کنم علت این برخورد مخاطب خاص با کتاب را تحلیل کنم. چرا که به هر حال و حتا در صورت انتشار بی کم و کاست کل اثر (که اطمینان دارم تا سالیان سال غیر ممکن است)، انتظار پرفروش شدن آن و استقبال مخاطب عام از اثر، انتظاری بی‌هوده است. مخاطب عام اگر هم حوصله کند و ظرافت نگاه جویس به کوچکترین حرکات شخصیت‌ها و وسواس او در بازگویی ذهنیات‌شان را تاب بیاورد، از اولیس فقط صحنه‌های اروتیک بی‌نظیر و پرکششی به خاطر خواهد سپرد که تعدادشان هم کم نیست.
اولیس در یک کلام، کتابی معمولی نیست. تا کنون هیچ ویراستار یا نویسنده‌ای (چنان که معمول است) جرات نکرده، نسخه‌ی ویرایش شده‌ای از آن منشر کند و به جز یک بار غلط‌ گیری در سال 1961 از روی دست نویس اثر، همان نسخه‌ای در اختیارمان است که در سال 1922 منتشر شد. بیش از 260 هزار کلمه متشکل از حدود سی‌هزار کلمه‌ی متفاوت، پیکره‌ی این اثر را شکل داده‌اند. به جرات و بدون کمترین تردیدی می‌توان گفت بزرگترین نوشتار انطباقی (Parallax) اسطوره‌ای-مدرن جهان تا به امروز است. بیش از سی تکنیک نوشتاری در آن قابل شناسایی است. پیچیده‌گی فوق العاده‌ی مضمون از یک طرف و نهایت هنرمندی نویسنده در به‌کارگیری توان‌مندیهای زبان از سوی دیگر، خوانش اثر را برای زبان‌های دیگر تا حدود بسیار زیادی با دشواری روبه‌رو می‌کند. چنین رمانی که در لیست‌ها و نظرسنجی‌های مختلف، عنوان بهترین رمان قرن را با قدرت و بدون رغیب کسب کرده، به کمتر از بیست زبان ترجمه شده که در مقایسه با رمان‌های دیگر بسیار ناچیز است و این خود بیان‌گر دشواری‌ها و پیچیدگی‌های ترجمه‌ی اثر است. در مورد اولیس و اهمیت آن حرف‌های بسیاری زده شده. خوشبختانه، دست‌کم یک بخش از این رمان را به زبان فارسی در اختیار داریم.
در بخش فهرست کتاب آمده: یادداشت مترجم (یک خط) - جیمزجویس (که چیزی شبیه مقدمه و شناخت‌نامه‌ی جویس است نوشته‌ی استیوارت در 44 صفحه)- پی‌نویس‌ها (136 مورد یادداشت و معادل انگلیسی در چهارده صفحه) - ترجمه‌ی بخش هفده اولیس (129 صفحه)- یادداشت‌های بخش هفده اولیس (سیصد مورد، در پنجاه و دو صفحه.)
یک‌بار دیگر به وضعیت موجود توجه کنید. وقتی برای اولین بار کتاب را در دست گرفتم، عرق سردی روی پیشانی‌ام نشست. وقتی برای 174 صفحه مقدمه و متن رمان، حدود هفتاد صفحه توضیح با فونت ریز وجود دارد، تکلیف شما با کتاب مشخص است. جالب توجه است که در برخی نسخه‌های کتاب به زبان اصلی، این توضیحات و حواشی به 250 صفحه هم می‌رسد. مشکل حجم این پیوست‌ها و حواشی نیست. هرچه بیش‌تر در مورد اولیس خواندم، بیشتر متوجه شدم چرا پس از خواندن یادداشت‌های استیوارت، دیگر نایی برایم نمانده بود تا به خواندن متن بپردازم. واقعیت این است که مقاله‌ی استیوارت یکی از غامض‌ترین و بی‌نظم‌ترین یادداشت‌هایی است که در مورد جویس و به خصوص اولیس خوانده‌ام. نگاهی گذرا به هر چیز انداخته و تقریبن در مورد هرچیزی که به جویس ربط دارد حرفی زده، بدون این‌که تصویری درست از هریک به ما بدهد. حتا منطق موجه و قابل تعمقی در بخش‌‌بندی‌های یادداشت استیوارت به چشم نمی‌خورد و مرتب از یک موضوع به موضوعی دیگر جهش می‌کند. خصوصن در مورد خود رمان اولیس، تصویری مخدوش و پراکنده و پر از تحلیل‌های مقطعی بر جملات جسته و گریخته‌ی جویس ارایه می‌کند و در نتیجه هر چه بیشتر چهره‌ی مرموز اولیس را به سایه و ابهام می‌کشد. منوچهر بدیعی پیش از این ترجمه‌ی "چهره‌ی مرد..." را منتشر کرده بود. مجموعه‌ی "دابلینی‌ها" هم بارها تجدید چاپ شده بود. حرف‌های زیادی هم در مورد هر کدامشان زده شده بود. فراموش نکنیم که جویس نویسنده‌ی چندان ناشناسی برای ادبیات ایران نبود که در مقدمه‌ی چنین اثر حساسی، صفحات بسیاری خرج بازسازی چهره‌ی این مرد شود در حالی که همه، عطش‌ چیز دیگری دارند.
انتخاب بحث برانگیزترین پاراگراف‌های متن برای معرفی اثر و یادداشت‌های بدیعی بر آن‌ها، بیش‌تر اقتدار محض بدیعی در ترجمه و تسلط او بر حواشی متن را نشان می‌دهد تا تصویری نزدیک به واقعیت یا دست کم ماکتی کوچک و قابل فهم از کلیت اولیس. در تمام مراجع کتاب‌شناسی اولیس، دسته بندی مبتدی و پیشرفته وجود دارد. برخی از این آثار برای درک خواننده‌ی مبتدی است و برخی از آن‌ها برای تحلیل اولیس خوان‌های حرفه‌ای و یا اهل فن و محققین جویس شناس تدوین شده. واقعیت این‌است که بدون بازگشایی رموز اصلی این اثر، درک چرایی و چگونه‌گی نوشتار اولیس غیر ممکن است. اصولن این کتاب در میان متون مختلفی که بیشترشان اساطیر یونان باستان هستند غوطه‌ور است و پیش رفتن و درک آن بدون دانستن اصول کلیدی اساطیرِ مرتبط با داستان و معادل‌های اسطوره‌ای هر شخصیت، کاری طاقت‌فرسا و بیهوده است. کتاب به سرعت به شما این احساس را خواهد داد که مغزی خلاق، بیمار و منحرف، به پیچیدن مطالبی ساده در هم پرداخته و از موتیف ابزورد و اروتیسم و تمرکز بیش از حد بر موضوعات فلسفی، بازی‌های بی‌منطق تکنیکی و زبانی، شعور شما را به بازی گرفته و تلاش می‌کند چیستانی بزرگ برای پیش‌کشیدن نام ولایتی کوچک به نام دابلین، در تاریخ هنر مطرح کند.
اما واقعیت چیز دیگری است. مجموعه‌ی تحلیل‌های "گیفورد"(1) حتا به شکل خلاصه هم قادر است ترس هر نویسنده‌ای را از نزدیک شدن به این دریای طوفانی بریزد. به این لیست بالا و بلند نام‌هایی چون "بلامیرز"(2)، "کمپبل"(3) و "چنگ"(4) را بیافزایید. آثار متعددی در ادبیات جهان در تحلیل شاهکار جویس نوشته شده و تلاش همه‌گی، بازگشایی رموز اولیس است.
نکته‌ی قابل توجه دیگر این‌که اولیس به شدت نظام‌مند و ریاضی‌وار نوشته شده. غیر ممکن است که فصلی را قبل از این‌که بخش‌های پیش‌تررا خوانده باشید درک کنید. بر این یادداشت نارسای استیوارت، ورود ناگهانی ذهن خواننده به فصل ماقبل آخر را هم بیافزایید که شانزده قسمت، پیشینه‌ی زبانی و اندیش‌ناک در داستان، قرار است تنه‌ی سنگین آن‌را به گرده بکشند. این درست مثل این است که در جامعه‌ای نمایش تابلوی "مونالیزا" به خاطر محدودیت‌های نشر و آستانه‌ی تحمل اجتماع، تا صدو چهل سال دیگر غیر ممکن باشد (و به واقع هم اولیس چنین است) و تنها نسخه‌ی آن در اختیار کسی باشد که اول چشم چپ مونالیزا را قاب می‌کند و به دیوار نمایشگاهی می‌زند و وقتی نگاه بهت زده و بی‌ا‌حساس چند مخاطب‌ اول را می‌بیند، همه را به نفهمی و کج سلیقه‌گی متهم می‌کند و جامعه‌ای را از دیدن کل اثر محروم می‌کند. چشم چپ این مونالیزای دیدنی؛ فصل هفده رمان اولیس؛ فصل بسیار مهم و سرنوشت سازی که خود جویس به نوشتن آن تفاخر می کرد و آن‌را ایثاکا (Ithaca) می‌نامید؛ فصلی که در زمان‌بندی صحنه‌های رمان، آخرین ایستگاه زمانی در داستان است (ساعت 2 نیمه شب)؛ فصلی که جمع بندی بسیاری از ماجراهای پیش است و درک جزئیات آن، دست کم نیاز به دانستن کلیاتی از فصول گذشته دارد، چنین سرنوشتی داشت.
لقمه‌ی منوچهر بدیعی، چنان به نظر بسیاری، گنده‌تر از دهانِ فضای ادبی ایران بود که مترجمین هم حرفی نزدند. فقط یک نمونه برای کسانی که کمی انگلیسی می‌دانند اشاره می‌کنم و از آن‌جا که این مقوله در حیطه‌ی تخصصی من نیست، به سرعت می‌گذرم.

جمله‌ی جویس:
Both were sensitive to artistic impressions, musical in preference to plastic or pictorial. (5)
ترجمه‌ی بدیعی:
هر دو نسبت به ارتسامات هنری حساس بودند، با مقدم داشتن موسیقی بر هنرهای تجسمی یا تصویری. (6)

دریغ و صد افسوس که اولین نشر اولیس حتا بسیاری از قلم به دست‌های حرفه‌ای را از خوانش این اثر وحشت‌زده کرد. دریغ که نماینده‌گان ادبیات ایران (دوستان گزارش‌گر و روزنامه‌نگاران ادبی) گاهی بدون داشتن ساده‌ترین اطلاعات در مورد چیزی که قرار است در موردش حرف بزنند، آن‌هم در برابر ذهن هوش‌مندِ نخبه‌ای چون منوچهر بدیعی،‌ خودشان و بسیاری از علاقه‌مندان به خوانش اولیس را به کم سوادی و هیجان‌زده‌گی در برابر کشوی ممنوعه (نقل به مضمون از یکی از گفت و گوهای منتشر شده) متهم می‌کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1)Gifford, Don. Notes for Joyce. New York: E.P. Dutton & Co., Inc. 1974.
2)Blamires, Harry. The New Bloomsday Book: A Guide Through Ulysses. London and New York: Routledge. 1996.
3)Campbell, Joseph. Mythic Worlds, Modern Words: Joseph Campbell on the Art of James Joyce. Novato, California: New World Library. 2003. 47-191.
4)Cheng, Vincent J. Joyce, Race, and Empire. Cambridge: Cambridge University Press: 1995.
5) Joyce, James. Ulysses. New York: Vintage International. 1990. Page 651
6) جیمز جویس همراه با بخش 17 "اولیس" / جی.آی.ام. استیوارت؛ ترجمه‌ی منوچهر بدیعی.- تهران: نیلوفر؛ 1381. ص 72

2013 © www.YAZDANBOD.com. با پشتیبانی Blogger.

Blogger templates

Text Widget

Popular Posts

Unordered List

Blog Archive

Recent Posts